۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

من قطعا قوی‌ترم ...

بسم او ...

از کودکیم تا کنون تنها راهکاری که برای مقابله با دردهایم داشتم این بوده که نفسم رو حبس کنم.

یادم نمی یاد چند سالم بود. داشتیم بازی می‌کردیم که یکی توپ رو محکم کوبید توی صورتم. درد شدیدی پیچید توی وجودم و تا مغز سرم درد گرفت و اشک هام بی اختیار ریخت.

اما تو بخوان مرا...

بسم او ...

میروم ، یعنی باید بروم...

نیمی از من اما، در خیابان های این شهر جا مانده ... در هوایی که حضورت آن را معطر کرده...

نیمی از من جا مانده در گوشه ی صحن خلوتت ، در کنار ضریح مقدست ...