۱۵ مطلب با موضوع «دل نوشته» ثبت شده است

به مناسبت روز قلم

بسم او ...


بعد از مدت ها ، باز می نویسم. این نوشته، مناسبت دارد اما محتوای خاص ، نه !

دلیلش هم این است که نمی دانم دقیقا باید از چه بنویسم... از غم ها و رنج ها ، که خب جایش این جا نیست. جای غم ها گوشه ی‌ دلت است و گاهی هم می شود قطره اشکی گوشه چشمت .

باید یکی رو انتخاب کنم ؟!

بسم او ...

سخت ترین قسمت های زندگی دوراهی هاییست که نمی دانی کدام یک را باید انتخاب کنی. انتخاب زمانی سخت تر میشود که هر دو مسیر را دوست داری و تمام تلاشت این است که هر دو را با هم پیش ببری. 

من الان سر این دوراهی ایستاده ام و مرددم که کدام مسیر را انتخاب کنم : درس و تحقیقات یا کارهای فرهنگی.

باز هم رو به درگاه تو آوردم

بسم او ...

داشتم فکر می کردم به همه دغدغه های زندگیم. به اتفاق هایی که این چندوقت افتاده. به چیزایی که فهمیدم و ای کاش هیچ وقت نمی فهمیدم . به آدم هایی که وجودشون تو زندگیم داره اذیتم می کنه اما انگار یه جور دردی افتاده به جونم که نبودنشون هم اذیتم می کنه. به سردرگمیم تو شناخت آدم ها. آدم بدیه یا خوبه ؟؟!! نمی دونم ... 

تقدیم به چشم های منتظرت

بسم او ...

این روزا حال و هوای دانشکده با همیشه فرق می کنه.نه فقط دانشکده همه ی دانشگاه ، همه ی بچه ها ، حتی خوابگاه هم حال و هواش فرق می کنه. همه منتظریم منتظر دو تا مهمون که بعد از سالها دارن میان. کلی شور و اشتیاق داریم برای اومدنشون . کلی تدارک دیدیم واسشون . کلی هم انتظار کشیدیم ...

مرثیه ای برای س م پ ا د

بسم او...

واقعا فکر نمی کردم خبر انحلال مدارس متوسطه دوره اول سمپاد ( همون راهنماییِ خودمون ) واقعی باشه فکر می کردم در حد همین شایعاتیه که همه روزه میشنویم اما متاسفانه این طور نبود ...

حقیقت داشت ...