بسم تو ...

به نام تویی که حالا تنها دارایی من از این جهان شده‌ای. بچه‌تر که بودم هیچ وقت نمی فهمیدم که برای چه بعضی از مردم وقتی جوشن می‌خوانند اشک میریزند. برای چه گریه می‌کنند. اما حالا وقتی جوشن می‌خوانم و بیشتر به نام های زیبایت فکر می‌کنم اشک از چشمانم سرازیر می‌شود بی‌آنکه کوچکترین قصدی برای گریه داشته باشم...

مفاتیح را پیش رویم گشوده‌ام و با هایلایتر سبزم تمام نام‌هایی را که خیلی دوستشان دارم سبز می‌کنم. در فراز سوم رسیدم به این نامت: یا خَیًْرَالْفَاتِحِینَ ... ای بهترین گشایش دهنده. ای بهترین کسی که در سخت ترین و تاریک ترین لحظه های زندگی‌ام دستم را گرفته‌ای. رسیدم به فراز هشتم و این نامت: یَا ذَاالْعَهْدِوَالْوَفٰآءِ ... و من به یاد تمام عهدهایی که با تو بستم و شکستم می‌افتم. عهدهایی که دوباره و دوباره با تو میبندم و تو هربار با آغوش باز از منی که به سوی تو می آیم استقبال می‌کنی. به یاد تمام قول‌هایی که به من دادی و پایشان ماندی می‌افتم. به یاد تمام دعاهای محالی که برآورده شد.به فراز یازدهم می‌رسم و نامی از تو که با تمام وجودم درکش کرده‌ام. یَا مَلْجَأی عِنْدَاضْطِرارِی... در تمام طوفان های زندگی‌ام اولین پناهگاهم خودت بودی. تنها پناهی که همیشه مرا در خودش جا می‌داد و آرامم می‌کرد فقط و فقط تو بودی. هنوز یادم نرفته زمان هایی بود که تو بودی و دیگر هیچ کس نبود. مهم نبود که هیچ‌کس نبود چون تو کافی بودى برای من. تو کافی هستی برای من و می‌رسم به فراز ٣٦ و این جمله: اَلّلٰهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یٰا کٰافِی...

به فراز ٤١ام که می‌رسم همه نام‌هایت را رنگی می‌کنم. ای کسی که بلاها را برطرف می‌کنی، ای کسی که دردودل‌هایمان را می‌شنوی، ای کسی که غرق‌شدگان را نجات می‌دهی، ای کسی که هلاک‌شدگان را نجات می‌دهی و ای کسی که جفت‌ها را از مرد و زن آفریدی ...

بعضی از نام‌هایت را با تمام وجودم درک می‌کنم و این‌جاست که گریه امانم را می‌برد. تو نوشته بودی و من خواندم : یَا مَنْ یَعْلَمُ ضَمِیرَالْصّٰامِتینَ... یَا مَنْ یَریٰ بُکٰاءَالْخٰآئِفینَ... تو همانی که به حال من از همه‌کس داناتری. همانی که حتی وقتی سکوت می‌کنم هم دردم را می‌دانی هم درمانش را. تو همانی که وقتی حتی خودم هم نمی‌دانم چرا گریه می‌کنم می‌دانی. تو همانی که از من به من آگاهتری...

به فراز ۷۲ام می‌رسم و این نام‌هایت: یٰا مَنْ یُحِبُّ الْصّٰابرِین، یٰا مَنْ یُحِبُّ الْتَوّابِینَ... و چه خوشحال می‌شوم از تمام زمان‌هایی که سعی کردم صبر کنم. درست است که نه آداب صبر کردن را می‌دانستم و نه درست و درمان صبر کردم. اما همین که قدمی هرچند کوچک به سمت کسانی‌که تو دوستشان داری برداشتم، خوشحالم می‌کند از اعماق وجود و لبخندی را میان اشک ها میهمان لب‌هایم می‌کند...

به فراز ۷۵ و این نامت: یٰا مَنْ بٰابُهُ مَفْتُوحٌ لِلْطّالِبِینَ که می‌رسم نور امید در دلم روشن می‌شود. باز هم همه امیدم به خودت است معبود دوست داشتنی من :) فقط باید کمکم کنی تا لحظه‌ای خطا نکنم و از راهی که می‌دانم درست است به بیراهه منحرف نشوم.

می‌دانی، همه نام‌های تو زیبایند اما من هنوز بعضی ها را درک نمی‌کنم. از سطح فهم و ادراک من خارج‌اند. هنوز لمس نکرده‌ام این صفات وجودی‌ات را. مثلا من می‌خوانم یٰا مَنْ حَمْدُهُ عِزٌّ لِلْحٰامِدِینَ... اما درک نمی‌کنم عزت و عظمتی که از حمد و ستایش تو نصیب من می‌شود.

در فراز آخر می‌رسم به این نامت: یٰا حَلیماً لٰا یَعْجَلْ ای بردباری که شتاب نمی‌کنی. می خواهم سعی کنم شبیه تو باشم. پس من هم مانند تو صبر میکنم بدون شتاب و عجله ای برای رسیدن به آنچه دوستش دارم :)

خدایا در این شب‌های عزیز از تو می‌خواهم به من معرفت درک همه اسماءت را عنایت کنی.

خدایا من از تو شبیه شدن به خودت را می‌خواهم. در این راه دستانم را بگیر و من را حتی چشم برهم‌زدنی به خودم وامگذار ...

حسبناالله و نعم الوکیل، نعم المولی و نعم النصیر ...

پ.ن: اسم های خوشگل خدا کم نبودن. اونایی که هایلایت کردم خیلی بیشتر از اینایی بود که نوشتم اما خب نتونستم همه‌اشون رو تو نوشته‌ام جا بدم :)

جوشن یکی از قشنگ‌ترین و عارفانه‌ترین دعاهاییه که خوندم. بخونیدش حتما با توجه هم بخونید :)